پارت ۳ غلط دیکته دیدید معذرت

از زبان دوناتلو :
همه برگشتیم سمت لئو

مایکی : آره درسته لئو راف راست میگه اون چجور آدمیه
دوناتلو : درسته اخلاقش شبیه کدوممون ؟
لئو : خیلی وقته که از اون زمانا گذشته این اتفاق بر میگرده به ۹ سال پیش ولی ... ی جورایی میتونم بگم خیلی مهربون بود ... اخلاقش یجورایی انگار ترکیب اخلاق ما چهار تا بود خیلی باهوش بود و همیشه برای سوالام جواب داشت ... صبر خیلی زیادی داشت و شنونده خیلی خوبی بود ... همیشه کلی حرف میزدم و اون به حرفام گوش میکرد

دوناتلو : چرا اون موقع به ما نگفتی؟
لئو : گفتم باور نکردین و گفتید دیوونه شدم

اگه توی همه کارام کمکم میکرده حتما باید خیلی باهوش میبوده بعضی وقتا هم چیز های جدیدی رو میزم برای مطالئه پیدا میکردم ینی همه اینا کار اون بوده

مایکی : خیلی دوست دارم بدونم الان کجاست و داره چیکار میکنه
راف: منم همینطور
که در باز شد و آپریل و کی سی اومدن تو
آپریل: سلام بچه ها حالتون چطوره
مایکی : آپریل کی سی ما ی خواهر داریم
آپریل: ی چی دارید ؟
مایکی : ی خواهر بزرگ تر
کی سی : این ... خیلی باحاله !!!
آپریل : تا الان بهمون نگفته بودین
دانی: چیزه خب ... ینی ... ما ... میدونی ...
لئو : ما هم نمیدونستین همین چند دقیقه پیش فهمیدیم
دوباره دست پاچه شدم اولین فرصت که خواهر ... خواهر ... از الان دارم بهش میگم خواهر ... ینی واقعا خواهر داشتن ی همچین حسی داره ؟ ...
مایکی : تازه آپریل اونم مثل تو قدرت های ماورایی داره
کی سی : خب الان کجاست ؟ چرا اینجا نیست
دانی : ما هم نمیدونیم
آپریل: ایول ی. دختر دیگه بلاخره یکی که میتونم باهاش راجب مسائل دخترونه حرف بزنم شاید بتونه حرکات جدیدی هم بهم یاد بده و تو کنترل کردن نیروهام بهم کمک کنه
لئو : درسته ولی فعلا نمیدونم کجاست و نمیدونیم که کی قراره بیاد...
راف : ولی کاش هرچه زود تر پیداش بشه
کی سی : بیخیال بیاین بریم ی گشت بزنیم نا سلامتی الان باید. خوشحال باشید که ی خواهر دارید ...
دانی: برای اولین بار باهات موافقم کله پوک
کی سی : هی به کی گفتی کله پوک کله انگوری
دانی : من کله انگوری نیستم ...
کی سی : موهات که ی چیز دیگه ای رو نشون میده
دانی : حداقل کله من مثل برای تو خالی نیست
آپریل: بسته! حالا بیاید بریم
رفتیم بیرون داشتم فکر میکردم که چه سوالایی میتونم از خواهرم بپرسم وقتی دیدمش داشتم فکر میکردم که چه شکلیه اصلا شبیه ما هست یا نه که نینجا های پیاده جلومون رو گرفتن کارای و پنجه ببری هم اونجا بود اونا مارو زدن و همین که کارای خواست به مایکی آسیب بزنه ی ستاره نینجایی خورد به سلاحش همه برگشتیم سمتش که دیدیم ی دختره
کارای: تو دیگه کدوم خری هستی ؟...
#لاکپشت_های_ نینجا